سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حرم الشهدا

میلاد ارباب...

 

ارباب چقدر" دلـــــــــــم" برای عرفه ات تنگ شده بود...

"خدایا!به که واگذارم می‌کنی؟به سوی که می‌فرستی‌ام؟

به سوی آشنایان و نزدیکان؟ تا از من ببرند و روی بگردانند؛

یا به سوی غریبان و غریبه‌گان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا از خویش برانند؟

یا به سوی آنان که ضعف مرا می‌خواهند و خواری‌ام را طلب می‌کنند؟

من به سوی دیگران دست دراز کنم؟

در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من.

ای توشه و توان سختی‌هایم!ای همدم تنهایی‌هایم!

ای فریادرس غم‌ها و غصه‌هایم!ای ولی نعمت‌هایم‌!

ای پشت و پناهم در هجوم بی‌رحم مشکلات!

ای مونس و مأمن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بی‌کسی!

ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره اندوه و غربت و خستگی!

ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بی‌انتهای تو!

تو پناهگاه منی؛تو کهف منی؛تو مأمن منی؛

وقتی که راه‌ها و مذهب‌ها با همه فراخی‌شان مرا به عجز می‌کشانند و

زمین با همه وسعتش، بر من تنگی می‌کند، و...

اگر نبود رحمت تو، بی‌تردید من از هلاک‌شدگان بودم

و اگر نبود محبت تو، بی‌شک سقوط و نابودی تنها پیش‌روی من می‌شد....

ای آنکه:با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد

و من با بدی‌ها و عصیانم، در مقابلش ظاهر شدم.

ای آنکه در بیماری خواندمش و شفایم داد؛در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد؛

در تنهایی صدایش کردم و جمعیتم بخشید؛در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند؛

در فقر خواستمش و غنایم بخشید؛من آنم که بدی کردم من آنم که گناه کردم

من آنم که به بدی همت گماشتم.من آنم که در جهالت غوطه‌ور شدم

من آنم که غفلت کردم؛من آنم که پیمان بستم و شکستم

من آنم که بدعهدی کردم ...و ... اکنون بازگشته‌ام.

بازآمده‌ام با کوله‌باری از گناه و اقرار به گناه.

پس تو در گذر ای خدای من!"

****

مضطر نوشت:

 **خدای من!تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله‌ای که من از تو گرفته‌ام....

**خواستم از شهدا بنویسم نشد از مناجات ارباب نوشتم...

**میلاد ارباب مبارک...دلم هوای عرفه رو کرده ...

**شهدا العــــــــفو...


+ äæÔÊå ÔÏå ÏÑ سه شنبه 90/4/14 ÓÇÚÊ 1:42 صبح ÊæÓØ خادمة الشهدا | نظر