پيام
+
حاجي ! تمام گشته مهماتمان، تمام/
ما مانده ايم و چند تنِ نيمه جان،تمام/
ما مانده ايم و غربت تلخي از ابتدا/
تا انتهاي وحشت آخر ، زمان تمام/
خرچنگ هـا مـحـاصـره را تنگ کـرده اند/
اما اميد ماست خدا ؛ بي گمان ، تمام/
حاجي!خدا کند که بفهمي چه ديده ام/
از پشـت زخـم هاي دل آسمان ، تمام...

غزل صداقت
91/9/11
خادمة الشهدا
اين جا هنوز اول خطِّ شروع ماست/
پايان انتـظارِ بـه خـون خفته مان ، تمام
فرصت گذشته است ؛ مرا هم حلال کن/
شايد شکسته شيشه عمر جهان،تمام/
تنهاصداي خش خشِ بيسيم بود و بس/
تنها صداي اشهد يک نـوجوان ، تمام/
10سالِ بعد ، کار تفحص نتيجه داد/
بي سيمِ تکه تکه و يک استخوان، تمام/
حالـا کـنار تـربـت حاجي نوشته انـد :
گمنام، عشق ما و خدا ،بيکران....تمام
شهر خدا
خيلي قشنگه با اجازتون ميذارم تو وبلاگم
خادمة الشهدا
قشنگيش به خاطر نام شهداس...صاحب اجازه اين...:)
شبر
خيلي حال داد ياد جوونيام افتادم
خادمة الشهدا
....
.:راشد خدايي:.
سلام اين شعر متعلق است به برادرم محمد صادق خدايي
خادمة الشهدا
سلام جناب خدايي...واقعا؟خوش به سعادتتون... داشتن يه همچين برادري مايه افتخاره...:)
.:راشد خدايي:.
خواهش ميکنم