پيام
+
داشتم از خيابون رد ميشدم يه دخترکوچولوي محجبه رو ديدم بهش گفتم:سلاااام خانوم دکتر...ماشالله چقده اين چادر بهت مياد...يه شکلات دستم بود بهش تعارف کردم...دختر کوچولوئه يه لحظه منو نيگا کرد گفت تو از کجا ميدوني من ميخوام دکتر شم اصن واسه چي به چادر من نيگا کردي چرا داري بهم شکلات ميدي نکنه ميخواي مسمومم کني بعدشم منو بدزدي...زد زير گريه و در رفت...داشتم با خودم فکر ميکردم خوب شد اين شکلاتو نگرفت...

عدالتجويان نسل بيدار
90/6/17
خادمة الشهدا
شکلاته مارک دار بود و خارجي...اگه ديده بودش حتما انگ ضد نظام و اينام بهم ميزدد:))))
.:راشد خدايي:.
:) اينقدر بدم مياد از بچه ننه ها!(البته حجاب اين خانم کوچولو قابل تحسينه)
خادمة الشهدا
جناب خدايي چه ربطي به بچه ننه بودن داره؟!خب بيچاره از بس بهش اينا گفته بودن ترسيده شده بود:دي
حقيقت سبز
اتفاقا من از رفتارش خيلي خوشم اومد. بارك الله.
...سادات خانم...
منم همين طور.به اين ميگن دختر خوب
.:راشد خدايي:.
بچه بايد نترس باشه!با شير کشتي بگيره!با مار کبري فوتبال بازي کنه!بچه هم بچه هاي قديم!
خادمة الشهدا
خانوم حقيقت سبز و خانوم بنفشه خودمم ازش خوشم اومد ديگه خيلي خانوم بود:)//ممنون جناب سلماني:دي:دي
خادمة الشهدا
جناب خدايي شما بچه گياتون با مار کبري فوتبال بازي ميکردين؟:دي
.:راشد خدايي:.
نه!اما بدم نميومد!
خادمة الشهدا
:دي خب ايشالله در آينده يه بازيکن مث افعي پيدا شه باهاش منچ بازي کنيد:دي
...سادات خانم...
ههههههههههههههه
*هور*
خادمه!!!توهنوز دست ازآدم رباييت ورنداشتي!!!
خادمة الشهدا
خانوم هور نه باز هواي حبس زده به کله م :دي تو هواي بچه ها رو داشته باش تا من بيام:دي
خادمة الشهدا
بهنوش خانوم نميخواستم بکشمش که:دي چرا حرف درست ميکني واسه دختر مردم؟:دي
*هور*
خادمه!من پاك پاكم ديگه دس به خلاف نميزنم بروسراغ يكي ديگه:دي
خادمة الشهدا
چرا حاشا ميکني؟:دي اين همه با هم جنس جابه جا کرديم...حالا يه روز نبودم حبش ديگه چرا ميزيني زير شراکتمون...تو که نا تو نبودي:دي
*هور*
دهههههههههههع توعمومي هرحرفي نميزنن كه(آيكون خشم و اينا)
خادمة الشهدا
بابا نگران نباش من که واضح حرف نميزنم هيشکي نميفهمه که ما جنس جابه جا ميکنيم و تو هم الان تو حبسي:دي:دي
*هور*
اللهم اشف كل مريض بلند بگو آمين
رزگل
:)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))) خيلي خوب بود :)))))))))))))))))
خادمة الشهدا
:(الان ميخواي بگي من مريضم؟:(هان؟:(
رزگل
خادمه نکتش ميدوني چيه؟ تو خاستي مشوقش بشي ولي اون خوب مشقشو بلد بود :)))
*هور*
خادمه بي خيال حواست به رزي باشه ازخنده روده برشد:دي
خادمة الشهدا
:دي آره واقعا اساسي بچه هه آدم حسابي بود:دي
خادمة الشهدا
من نخواستم مشوقش بشم خواستم از دست اون شکلاته راحت بشم:دي:دي:دي
محب
حالا واقعا قصدتان چه بود .. اصلا شما از کجا ميدانستيد قصد دارد پزشک آينده شود .. نکند همان پروژه نخبه سازي سازمان سيا .....
رزگل
:)))) اي خدا ... همون اون بچهه به نيت پليدت پي برده بوده دي:
خادمة الشهدا
جناب امير يعني من الان جاسوس سيا هستم؟:دي
خادمة الشهدا
رزگل خانوم بابا من دختر خوبيم نيتم کجا بود؟:دي//جناب امير من کلا به خانوم کوچولوها ميگم خانوم دکتر به پسرکوچولوها ميگم آقاي مهندس:)نخبه سازي چيه؟:دي چرا بحثو سياسي ميکنيد؟:دي:دي
*شاخه نبات*
كاش منم قد اون دختر كوچولو ميفهميدم كه احسنت گفتن به حجابم از يه غريبه ترس داره و بايد فرار كرد چه برسه اينكه شكلاتم بگيري....
خادمة الشهدا
اي باباااا...مث اينکه ما اينجا متهم شديم:دي خانوم شاخه نبات من قصدم خير بوده:))
*شاخه نبات*
شما را ميدونم من منظورم گرگايي ه كه بي طمع سلام نميكنن...قصد بي ادبي و جسارت نداشنتم...
خادمة الشهدا
:دي خب من خانومم به دختر خانوم هم سلام کردم:دي اختيار دارين شما:)