پيام
+
انگار تو را به همين سادگي ها نمي توان نوشت. از بس که خدا توي چشمهات متانت گذاشته است. از بس که ديده ام کنار هر روضه اي که خوانده اند بوده اي. اشک ريخته اي ولي هميشه ايستاده اي. نشکسته اي. از شب هاي تنهايي و بي مادري تا همين شب هاي تنهايي و بي ياوري. انگار يک جوري يک حسي توي همين آرام سوختن هايت هست که زيباترت مي کند. انگار توي همه روضه ها يک آرامشي مي ريزد از چشمهايت که ما را هم آرام مي کند...

مسافري از ...
90/10/25

خادمة الشهدا
شکوهي که دلگرم مي کند آدم را. که دلداري مي دهد بعد اين همه سال ما را. خواستم بگويم حتي اگر اين روزها دست هايت را بسته باشند تو هميشه همان شکيباي باشکوه هميشه هاي مايي...ام المصائب...
خادمة الشهدا
...
خادمة الشهدا
ام المصائب...:(