پيام
+
بيشتر از بيست سال بود که روي تخت مي خوابيد.70 درصد بود...
از گردن به پايين قطع نخاع بود.
دکتراي حقوق داشت
حتي خانواده اش فراموشش کرده بودن
لبخند ميزد.حتي از زخم بستر هم شکايت نميکرد
يکدفعه همه ي بدنش شروع به لرزيدن کرد،حتي تخت هم ميلرزيد
منم ميلرزيدم
رفتم عقب
سرمو پايين انداختم
از خودم شرمنده بودم
دعوام کرد
گفت رفتم جنگيدم تا تو گريه نکني
فداي سرت
آه کشيد...
من شکستم...

هلوع♥
90/11/3

ياسر اميني
همه ترسم از راهي ست که رومو به چشم يار ننشسته باشم...
محمد جواد س
:((
خادمة الشهدا
:(
*خون شهدا*
چقدر برخي واژه ها آشناست... حاجي انگار همين ديروز بود...
*آسمان*
:(( يا خدا....
خادمة الشهدا
:((
خادمة الشهدا
...
*شاخه نبات*
:((
خادمة الشهدا
خدايا به سلامت دارش:(
خادمة الشهدا
:((