شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ ميگفت... ميگفت: هـوا سنگين است.... دارد مرا زير دست و پاهايش له ميکند... زبانش نه ها.... نگــا هـش... ميگفت.... ميگفت... ميگفت... يعني ميخواست كه بگويد... ولي... ولي نميشد.... همش... سرفه ... سرفه ... سرفه ...نَفَسِ عميقش هم بريده،بريده بود.... ميگفت... ميگفت: آنجا آنها سينه اش را زخمي كرده اند.... اينجا هم...اينها... بالـش را....
ميگفت...زبانش نه هاااا...چشم هايش ميگفت...
*فانوس
الهـــــــــــــــــــــــــــي
سر مزار شهيد طاهر زاده که ميريم بيشتر وقتا پدرشم ميبينيم!13 سال کم نيست پرستاري و لقمه دهن پسر گذاشتن!
آه که ميکشد...ميشکنم...:(//راستي بهتري اجي؟:)سلام:)
سلام عاليم!خدا روشکر!بابا يکم تب و لرز کرده...امان از اين ريه هاکه ديگه ريه نميشه واسون!
خداروشکر...ايشالله شفاي کامل عنايت بشه بهشون:):(
ممنون.خادمه تو يکي از بهترين دوستامي اينجا!هميشه به يادتم!
هوم؟:دي با کي هستين الان؟:دي
اوهوم اوهوم:دي
لطف دارين هر دوتاتون...مخلصيم:)
منم زنگ:(
الان؟:دي بعدن ميزنگم بهت:دي//فاطمه خانوم:)
بعد يعني کي؟:((
خب ندارم شماره تو:)
اي باباااا:دي حتمن باس بگم شارژ ندارم؟:دي بذار هر وخ رفتي حرم تک بزن ميزنگم بهت:دي
هيييييع خدا:دي آبرومونو جلو ملت نبر:دي
حالا اگه شماره منم داشتي که شارز نداشتي دختر!
يحتمل قصدت اينه که فيدو شهيد کني ديگه...نه؟:دي
هييييع خدا من چي کار کنم الان؟خودمو بزنم خوبه فاطمه خانوم؟:دي خب فقر بيداد ميکنه تو جامعه:دي
واح؟تسنيم خانوم؟:دي نکن اينکارو با من:دي
شمارتونا بگيد خودم انتقال ميدم 10 هزار کافيه؟
اي بابااااا... من گفتم شارژ ندارم:دي نگفتم که پول قرض ميخوام:دي
قطره اشك تو ز گوشه ي چشمانت عمريست مرا شيفته سوختن و سوختن و سوختن كرده...
تو آه کشيدي...من شکستم...:(
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top