پيام
+
سرفه ... سرفه ... سرفه ...! حساب آنها که توي خيابان با صداي خشک نفس هايشان
از کنارم رد شده اند. از دستم در رفته. از درد مچاله مي شوند و ريه هايشان اذن دخول
هوا را صادر نمي کند. به يکي از آنها گفتم که شلمچه کجاست؟! چشم هايش شد
چشمه اشک... سينه اش زخمي بمب هاي شيميايي همان جا بود. مي گفت که
ماسک به تعداد بچه ها نبود...

*زهرا.م
90/12/2

محمدمهدي .ر
دو صد لايک. واقعا زيباست...
قافيه باران
ماسک به تعداد بچه ها نبود:((((
خادمة الشهدا
مديونيم...:(
*خون شهدا*
يا زهرا.............................
خادمة الشهدا
:(
*-عشق الهي*
اللهم صل علي محمدوآل محمدوعجل فرجهم