شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ اسم فاميلش بابا زادگان بود . بچه ها صداش مي زدن : با با . ديگر حوصله زادگانش رو نداشتن !گاهي هم صداش مي زدن بابا و و قتي برمي گشت مي گفتن : قربان نعش بي سرت !مي خنديد ... با بي سيم چي اش دو تايي آمده بودند بيرون پتو ها را بتكانند و گرد و خاكي بلند شده بود كه چشم چشم را نمي ديد . صدايي مهيب آمد . موج انفجار دوتايي را پرت كرد دم در سنگر . هر دو شهيد شده بودن و سر بي سيم چي روي شانه بابا بود ...
درست مثل پسري خسته روي كه روي شونة بابا آروم ميگيره و مي خوابه . و اما بابا : بابا هم سر نداشت . بابا قربان نعش بي سرت !
يا زهرا...
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top