پيام
+
آن مغازه! نرسيده به پيچ ِآخرِ اولين راسته ي تاريک ِ بازار، سر همان چهارراه ، کنار آن همه مغازه که گمم مي کنند در وسايل ِ آويزان، همان مغازه! يک انگشتر عقيق ِ آتشين دارد که چند وقتيست مرا برده به حال و هواي آن روزهاي ِ پر از دلتنگي...

خادمة الشهدا
91/10/5
دلسوخته حسين
سلام...دلم برات تنگ شده بود
پلاكهاي رقصان
..............
خادمة الشهدا
سلام...م ن م...خوبي؟
سكوت خيس
سلااام
دلسوخته حسين
ممنونم....شما خوبي خواهر عزيزم؟
خادمة الشهدا
سلام سکوت خانوم؟؟؟؟درست ميبينم؟خودتي؟چ عجببببب از اينورا؟؟؟خوبي خواهري؟
سكوت خيس
عجبه؟:)...ديگه کم کم دارم برميگردم:)....ممنونم...شماخوبي خواهري؟
خادمة الشهدا
مخلصيم...خداروشکر...کلن کم پيدا بودي خيلي وخ بود سکوت خانوم...
خادمة الشهدا
خانوم ِ دلسوخته بهتري آجي؟رفع ِ مشکلات شد ايشالله؟
سكوت خيس
(آيکن مابيشتر:) ) ...کم سعادتي بود ديگه...
خادمة الشهدا
اختيار داري...دلمون تنگ شده بود برات...
سكوت خيس
منم همينطور...
خادمة الشهدا
:)
ياسيدالکريم
عسک ماورائيييييييييييييييييييييييييييييي وبيستتتتتتتتتتتتتتتتتتت
خادمة الشهدا
ممنون...
خادمة الشهدا
تسنيم خانوم...من..................................................خدا ب حق حضرت زهرا روزيت کنه ايشالله...
خادمة الشهدا
منم نميگم...
خادمة الشهدا
...
خادمة الشهدا
...
خادمة الشهدا
...