پيام
+
از بچگي آرزو داشت ظهر عاشورا، علم ِ عزا را روي دوشش بگذارد
و جلودار دسته باشد. همه ميگفتند: کوچکي، بزرگ که شدي بيا...
بزرگ شد، ميان کساني که داوطلب بودند علم ِ عزا را بلند کنند،
از همه لاغرتر بود. گفتند: برو سربازي، بر و بازو که پيدا کردي بيا....
سرباز شد. جبهه رفت. اسير شد.محرم بود که برگشت،
با آستينهاي خالي که به سر شانهاش سنجاق شده بود
و نگاهي که هنوز رنگي از حسرت داشت....

خادمة الشهدا
91/10/3
ياسيدالکريم
عسک 20000000
خادمة الشهدا
:(
حوالي نور
:(
هادي قمي
الا لعنة الله علي القوم الظالمين.
ياسيدالکريم
الا رضوان الله علي المجاهدين والتابعين لهم بالصبر و الگذشت و المهرباني
خادمة الشهدا
...
*آسمان*
:(
نسيم♥
:(
*سرفرازباشي ميهن من*
لطفا کلمه علامت رو با پرچم يا کتل عوض کنيد .. ممنون
خادمة الشهدا
چشم...ممنون از تذکرتون...