پيام
+
داشت نزديک مي شد به حرم شهداي گمنام محله اشان،
دوباره مثل هميشه دستش را برسينه ي خود نهاد تا بگويد:
السلام عليکم يا ايهـــــــ ـــا الشــــهداء المومنون...
نشد،
زبانش خوب جا نگرفت و
گفت:
السلام عليکم يا ايهــــــا الشاهدون...
يکــــــــ دفعه،
يادِ گناهانــــش
افتــــــ ـــــاد...

هادي قمي
91/11/3
خادمة الشهدا
قرار نبود...
قافيه باران
:((
خادمة الشهدا
:(
خادمة الشهدا
:(