پيام
+
کوچيک که بوديم تا شکست ميخورديم بازي رو به هم ميريختيم...
.
.
حالا بزرگ شديم تا شکست ميخوريم خودمون به هم ميريزيم...

هادي قمي
91/11/3
||عليرضا خان||
بچه که بوديم بستني يمان را گاز مي زدند قيامت مي کرديم .. چه بيهوده بزرگ شديم ! روحمان را مي خورند ساکت مي نشينيم
خادمة الشهدا
بح بح کم الله خانوم هور..خوبي آبجي؟:)/درسته جناب ِ عليرضا...
خادمة الشهدا
چرا ما نوربالا شديم؟:دي/خداروشکر...باور کن دو هفته س ميخوام بت مسيج بدم جوياي ِ حالت بشم فرصت نميکنم:(
خادمة الشهدا
ب جون ِ خادمه راس ميگم...دوهفته س:( هي فرصت نميشه...
خادمة الشهدا
دعاگوت بودم ب هر حال...
خادمة الشهدا
مخلصيم در همه حال:)
خادمة الشهدا
:)
خادمة الشهدا
.
*مهربان *
هي روزگار:(
خادمة الشهدا
:(
شبستان نور
دوست گرامي «عليرضا خان» عجب حرفي و جمله اي ، حرف دلم ما بود. ممنون سرکار خادمة الشهدا، با فيد زيباتون و عکسي که بسيار زيباست. راستي چه اسم با مسمايي.
خادمة الشهدا
لطف دارين جناب ِ شبستان...:)
||عليرضا خان||
خواهش مي کنم يک پيامکي بود از دوست بزرگوارم که دست و پا شکسته نوشتم
||عليرضا خان||
خانم خادمه ايشون آقا نيستند :)
خادمة الشهدا
ممنون جناب ِ عباسي...تازه متوجه شدم ک خانوم هسن:)
شبستان نور
اي بابا مثل اينکه صحبت سر خانم و آقا بودن ماست. بعضي اسمها حسنش همينه که طرف بايد يه نموره شناختش از هم وبلاگي اش بيشتر بشه بعد بحث گل بندازه........ ممنون جناب عليرضا خان از روشنگريتون.
||عليرضا خان||
پس ما يک کار خيري کرديم دي: .... خانم شبستان من هم اوايل همين فکر رو داشتم
شبستان نور
الحمدالله که خدا روشنتون کرد. خدا به شما خير بده.
خادمة الشهدا
.
هادي قمي
خدارو شکر نه کوچيکي اينجوري بودم نه الان.