شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ ناراحت بود، هرچه گفتيم و هرکاري که کرديم ناراحتي‌اش از بين نرفت، آخرش گفت:«بايد يک چرت بخوابم». تازگي‌ها مثل من شده، اعصابش که بهم مي ريزد، خواب به سراغش مي آيد.
نميدانستم چرا اينطوري ام و او اينطوري شده است، تا به تصادف به کتابي رسيدم که در آن نوشته بود: چقدر دلم ميخواهد چرت کوتاهي بزنم در همان آرامشي که تو مي‌دهي، چون مي دانم که تويي که آدم را نجات مي دهي از تاريکي و اندوه را پاک مي کني، جوري که انگار از اول نبوده است:
ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيْکُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا يَغْشَى طَآئِفَةً مِّنکُمْ ... : سپس [خداوند] بعد از آن اندوه آرامشى [به صورت] خواب سبکى بر شما فرو فرستاد که گروهى از شما را فرا گرفت (آل عمران/154)
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top