پيام

خادمة الشهدا
92/4/9

+ شايد آرام تر ميشدم فقط و فقط …….. اگر ميفهميدي….. حرفهايم به همين راحتي که مي خواني، نوشته نشده اند...

هنوز عادت ب تنهائي ندارم...

هنوز عادت به تنهايي ندارم/ بايد هرجوريه طاقت بيارم/ اسيرم بين عشق و بيقراري/چه دنياي غريبي بي تو دارم/ميترسم توي تنهايي بميرم/کمک کن تا دوباره جون بگيرم/يه وقتايي به من نزديک تر شو/دارم حس ميکنم از دست ميرم/نميترسي ببيني براي ديدن تو/يه روز از درد دلتنگي بميرم/تو که باشي کنارم ، ميخوام دنيا نباشه/ تو دستاي تو آرامش بگيرم/ بگو سهم من از تو ، چي بوده غير از اين تب/کي رو دارم به جز تنهاي امشب

ميخوام امشب بيفته ، به پاي تو غرورم/ نميتونم ببينم از تو دورم/ دارم تاوان دلتنگيمو ميدم / کنار تو به آرامش رسيدم / بيا دنيامو زيبا کن دوباره / خدايا از تو زيبا تر نديدم

*شب تاريک و بيم موج و گردابي چنين هايل. کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها. همه کارم ز خود کامي به بدنامي کشيد آخر. نهان کي ماند آن رازي کز او سازند محفل‌ها.*

آلات فسق و فجور زهرا خاااااانوم؟:|

خب تو اول نوشتي :( نيگا نظر ِ اولو

من تو حاشيه مينويسم اين ک دليل نميش تو ملا عام مفسده درس کني فرزندم:دي

مفسده کجاااااا بود؟ تو تلوزيون گذاشته آهنگشو!! تازه مجازم هست =)

مفسدين في الارض:دي

يا خدا! :دي

بله بله:دي

نخير نخير :)