پيام
+
ميخواستم عزيز تو باشم، خدا نخواست
همراه و همگريز تو باشم، خدا نخواست
ميخواستم که ماهيِ غمگينِ برکهاي
در دستهاي ليزِ تو باشم، خدا نخواست
گفتم در اين زمانهي کج فهمِ کند ذهن
مجنون چشم تيز تو باشم، خدا نخواست
ميخواستم که مجلس ختمي براي اين
پاييز برگريز تو باشم، خدا نخواست
آه اي پري هرچه غزل گريه! خواستم
بيت ترانهاي ز تو باشم، خدا نخواست
خادمة الشهدا
93/6/13
خادمة الشهدا
مظلوم و ساکتم! به خدا دوست داشتم..
يار ستم ستيز تو باشم، خدا نخواست...
نفرين به من که پوچيِ دستم بزرگ بود...
ميخواستم عزيز تو باشم، خدا نخواست...فرهاد صفريان
خادمة الشهدا
محض ِ تنوع!!!
خادمة الشهدا
.
پيام رهايي
ميخواستم که مجلس ختمي براي اين پاييز برگريز تو باشم،...خدا نخواست ! *عالي*
خادمة الشهدا
بله...در کل شعرش خيلي نغض و زيباست..
پيام رهايي
بله انتخاب من برشي از اون زيبايي بود ....
خادمة الشهدا
:)
خادمة الشهدا
.