شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ نمي دونم چي ديده بود يا چي مي كشيد كه لابه لاي ناله هاش هي مي گفت: يابن الحسن ديگه طاقت ندارم صداش يهويي قطع مي شد دوباره يه نفس به سختي مي كشيد و دوباره ناله مي كرد يابن الحسن دكتر مي گفت نفسش بالا نمي ياد وقتي هم مي ياد ناله مي كنه داروخانه بيمارستان تو اون موقع شب بسته بود بدو بدو با بسته دارو اومد کنارش يه مورفين واسه دردي كه مي كشيد يه سرم واسه فشارش كه افتاده بود
بالاخره يه ده دقيقه اي آروم گرفت...
اللهم اشف کل مرضانا بح حق صاحب العصر و الزمان...
سلام
عليکم...
کيه؟؟؟
کي کيه؟
اين عکس
خوبي ؟
از ايسناس!//////نميدونم...
اللهم اشف کل مريض
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top