• وبلاگ : حرم الشهدا
  • يادداشت : از صفر تا بي نهايت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 26 عمومي
  • پارسي يار : 6 علاقه ، 9 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    دقيقا...مثلا در عرض يه دقيقه همه چي واسه رفتن آماده بشه اونم در وضعيتي که اصن فکرشو هم نمي کردي
    بارون بياد...هم از چشات هم از آسمون خدا
    انگاري تموم رحمتش کامل شده برات

    اون وقت پابرهنه تو صحن راه بري و دعاي فرج بخوني...
    اين لحظه هايي که ديدم رو با چ چيزي مي تونم جبران کنم؟؟؟
    مگه ميشه دلتنگ نبود؟
    پاسخ

    راستي منم تو کاظمين بودم بارون اومد...خيلي زيبا بود...اسمت تو ليست قرعه کشي نباشه...حتي تو ليست ذخيره ها هم نباشه...چشماتو وا کني ببيني دعوتت کردن اونم نميشه ي شعبان...ولي من دلتنگ نيستم...:)