بغض...آه...سکوت...بغض...تنهائی...دلتنگی...بغض...اشکـــــــ...

با من حرف بزن...

با من بیشتر حرف بزن...

با من همیشه تر حرف بزن...

دارم از دست میروم ها...

همین که پناه ِ واژه های ِ پر از ابهامم شده ای...

همین که هستی و کلماتم از بی"تو"ئی یتیم نشده اند...

کافیست برای ِ آرامش ِ این دل ِ وامانده...

حتی اگر از تو دورم...حتی اگر به گرد ِ پایِ عاشقی هایت هم نمیرسم...

حتی اگر از...

فقط باش...مگذار بیشتر از این از دست بروم...

میخواهم همیشه تر نگاهت کنم میترسم بعدن ها حسرت ِ  نداشتن ِ این لحظه های ِ ناب بیچاره ام کند...

********

**بغض نوشت:ای روی ِ تو آرام ِ دل ِ خلق ِ جهانی ...تو کجائی؟تو کجائی؟

** در این روزهای ِ ابری و بی باران منتظرم که بیائی و برایم دعای ِ باران بخوانی...

**دیشب قصه ات را برای ِ کسی میگفتم ..دوباره عاشق شدم...عاشق...

**شهدا العفـــــــــــو...

حال و روز ِ خوشی ندارد...

هیچ وقت اینجوری ندیده بودمش...چند روزی است که دلش عجیب گرفته...

حتی شاید چند هفته....چند ماه...

لب‌هایش می‌خندد اما چیزی در رفتارش عوض شده که معلوم می‌کند غمگین است....

کم آورده. یک جورهایی مستأصل شده است.... مشخص است کاملاً....

کسی که بشناسدش می‌فهمد که پشت این لبخندهای محجوب و همیشگی،...

گره‌ای است که خیال باز شدن ندارد...

.

.

.

برای ِ دلش امن یجیب بخوانید...

*******

مضطرنوشتن ندارد...

برخلاف ِ عادت ِ همیشگی ِ حرم الشهدا که فقط و فقط از شهدا مینوشتم این پست جنبه ی ِ دنیائی دارد...

گاهی میان ِ مردم ِ شهر...میان ِ این همه ازدحام ...

میان ِ این بود و نبود ها...

هرچه هست را فراموش میکنم...

.

الا تو...

.

خواستم بدانم گاهی یک آدم آنقدر تنها میشود که...

.

تنها؟نه ...

تنها نیستم...

تا تو هستی و خدا هست دلم تنها نیست...

*******

مضطرنوشت:ممنون ک هستی و هستی ام را رنگ میزنی...

**یک سالگی ِ وب ِ حرم الشهدا؛ یک ماه و خورده ای ازش گذشته...

همون موقع بهش تبریک نگفتم تا منّیتش شکسته شه...

**همه چیز بهانه است..برای ِ چشمانت کم بودم...

**دعا کنید برای ِ دل ِ بی قرارمان...

**شهدا العفـــــــــــــــو...

این شب های ِ آفتابی و پر بغض را به تو فکر می‌کنم...

به روزهای رفته ...

به روزهای ِ رفته ای که مقابل ِ ضریح ِ تو می ایستادم...

سحرهای ِ خلوت و پر سکوت...

عاشقانه هایم با تو...

اشک هایم مقابل عظمت ِ تو...

.

.

این روزها را دارم فکر میکنم...به خلوتِ دلم...

به سکوت...

.

.

و باز به تو فکر می‌کنم...

که تمام  روزهای ِ عمرم...

سکوت دلم را...

‌قطره‌قطره شنیده ای...

و هنوز هم نگاهم میکنی...

مهربون مولا...

بغض نوشت:**السلام علیک یا علی بن ابی طالب علیه السلام...

**آقا جان:میشود باز دوباره به حرمت ِ نام ِ شما آسمان  ِدلم زلال شود...؟!

**دلم از خودم گرفته...

**چقدر حرف دارم برای ِ نگفتن...

**تمام ِ "من" دارد "تو" میشود باور میکنی...؟!

**شهدا العفـــــــــــــــــو...