شرط عاشقی...
دوسالی از همسفری دل با حرم الشهدا می گذرد...
دل هنوز بی قرار است...
بی قراری اش اما رنگ دیگری دارد...رنگی از حسرت....رنگی از شرم....
دلم ، دلش برای " تو" تنگ است...
همنشینی با حرم الشهدا خوب است...شیرین است....اما بی تـــــو...
دلم از خودش بدش می آید...
دلم از اینکه به تو نرسیده شرمگین است...بی قراری می کند....
لیاقت بر لب حرم الشهدا نشستن را نداشت...تو همسفر حرم الشهدایش کردی...
دل از این بی لیاقتی شرمسار است...
سودای آشیانه در سر داشت......آشیانه را گم کرد!!....
دل از این " خواب فراموشی" شرم دارد...خسته است....
دل حسرت به دل مانده است...حسرت دیدن تــــــو!....
*******
مضطرنوشت:چقدر جفا کار است کسی که خود را در این دنیا تنها بداند...ارباب..امیری برایم و نعم الامیر...
**دوساله گی ِ وبمه...و من هنوز بی توام..
**انشالله تو بهشت یه بنگاهی آشنا پیدا کنید تا یه خونه نزدیک ِ باغ ِ من بهتون بده:)
**دوباره انتهای ِ غزل گریه ام گرفت..تو بیا بگو که چرا کم می آورم...
**عکس مال ِ کرخه س...آخرین غروب ِ خادمیمون...
**شهدا العفــــــــــــــــو...