می ترسم باز من بمانم و دستان خالی
اینکه تو بخش ِ مراقبت های ِ ویژه هسی
اینکه قلب ِ مهربونت منظم نمیزنه
اینکه ریه هات توانی نمونده براشون
اینکه مدام خون بهت تزریق میشه
اینکه چند روزه فقط از پشت ِ شیشه میشه دیدت
اینکه دکترت میگه دیگه کاری از دسش بر نمیاد
اینکه بدنت به آنتی بیوتیک و مورفین جواب نمیده
اینکه چشای ِ همه مون گریونه
اینکه...
.
.
هیشکدوم از اینا باعث نمیشه که من نا امید بشم
من هنوزم برای ِ سلامتی ِ دو باره ت حدیث کساء میخونم
زیارت ِ حرم و جمکران و عاشورا و توسل نذر میکنم
صلوات میخونم
آخه من هنوزم به خدا و رحمتش امید دارم