حرم الشهدا

درد ِ بی شفا

غروب رسیده است

دارم به این فکر میکنم که

مادر معجزه ِ عجیبی ست

جبران ِ تمام دلشکستی ها

خستگی ها

دردها

دلتنگی ها

غصه ها

اشک ها

.

.

.

کاش خوب بودی

کاش خوب بودی 

و من

سرم را روی ِ پایت می گذاشتم

و گله می کردم از تمام  ِ روزهای ِ سخت ِ بیمار بودنت

و تو برای ِ تمام ِ نا آرامی های ِ دلم "امن یجیب" میخواندی

.

.

درد ِ بی شفای ِ تو

انگار فقط برای ِ امتحان ِ ماست...

خدای ِ مهربان تر از مادر

به آبروی ِ حضرت ِ زهرا

کسی را به بیماری ِ مادرش امتحان نکن...

.

.

من همه شوق ِ توام خدا

منگر به گناه ِ من...


+ äæÔÊå ÔÏå ÏÑ چهارشنبه 94/4/24 ÓÇÚÊ 2:27 صبح ÊæÓØ خادمة الشهدا | نظر