کوچه پس کوچه های یادت
امشب دلم هوایی شده...
از شهر دلگیرم...ماه لابه لای برج ها گم شده...
از تقویم دلگیرم...ماهم لابه لای برج ها گم شده...
از خودم دلگیرم..تو رو بین آرزوهام گم کردم...
شبونه راه میفتم...میخوام خودمو پیدا کنم...
میخوام از خودم دور بشم...از این شهر مرده ی دلم دور بشم...
سرمو میندازم پایین...
تسبیحمو بر میدارم...چه حس غریبی داره این تسبیح واسم...
از اول مسیر تا الان سرمو انداخته بودم پایین...
اما پیش تو که میام سید...میخوام نگات کنم... نگات کنم...
..."سیــــــــــــــــــد"...آه...
میشینم کنارت...
تو کوچه پس کوچه های جامعه ی کبیره قدم میزنم...
تموم خستگیام رو فراموش میکنم...
راستی "سیـــــــــد"... ... ... ...
****
مضطرنوشت:**تازه دارم میفهمم که آدما هیش وقت عاشق خوبیها نمیشن ...
مگه اینکه خوبی واسه خودش یه آدم باشه...و من عاشقت شدم "سیـــــــــد...
**دست بر سینه زدن آسان است...کار دشوار دلم میخواهد...
سینه را سینه زدن مرهم نیست...ضرب مسمار دلم میخواهد...
**شهدا العـــــــــــفو...