حرم الشهدا

ارباب دریاب...

خورشید نگاهم خسته است...آسمان پایین آمده است...تا نزدیکی لمس..

من در ابتدای یک رویا ایستاده ام...

باید در همسایگی خدا به زیارت نیمه ی دیگر خویش بپردازم...

بگو...بگو...

کدام سجده تو را از زمین نجات داد...؟!کدام رکوع تو را ازخاک بی نیاز کرد...؟

در کدان قنوت آسمان در دست های تو نشست...؟

در کدام تشهد سنگی هبوط را از دوش خود برداشتی...؟

در کدام تکبیر این رویای رحمانی به تو نازل شد...؟

بغض کالی راه گلویم را بسته...هم میشود گریه کنم...هم نمیشود...

ارباااااااب دریاااااااب...

*********

بغض نوشت:

**هر که از خود گریخت به کربلا رسید و هر که  از کربلا گریخت به خود نرسید...

**من به کربلا رسیدم ...ولی هنوز تا کربلا فاصله بسیار است...

**اندوهگین اشک مباش...کربلا هماه بی آبی است...

**شهدا العفـــــو...


+ äæÔÊå ÔÏå ÏÑ جمعه 90/9/18 ÓÇÚÊ 7:36 عصر ÊæÓØ خادمة الشهدا | نظر