به خیال خال رویت
این مدت هر کی دلش میگرفت...بهم اس ام اس میداد...
"هی فلانی دلم گرفته...کارم گیره...واسم دعا کن..."
این روزا که خودم حالم داغونه نمیدونم به کی اس ام اس بدم...؟!
شبا که میشه باز هوایی اون روزای خوب میشم...
همه ی روزا خوب بودن...ولی خب اون روزا خیلی ناب بودن...
دلم داره دق میکنه از...از...
به خیالِ خالِ رویت ، شده طی بساط عمرم...
این شعرو با خودم زمزمه میکنم و میام کنارت...
"زچه رو شبی به سویم ، نظری نمی نمایی/به برم نمی نشینی ، به برت نمی نشانی
تو که واقفی زِ حالِ دلِ زارِ ناتوانم/چه شود اگر نمایی نظری به ناتوانی"
"سیـــــــد"...نمیدونم بال هامو کجا جا گذاشتم که به این حال و روز افتادم...
نمیدونم چرا پرواز رو فراموش کردم...
نمیدونم چرا بر خلاف همیشه این بار دلم بی تابت شده...
نمیدونم چرا دیگه نمیای به دیدنم...
فقط میدونم احساس نداشتن دو بال بدجوری داره داغونم میکنه...
بیشتر از همیشه...
دلم پرواز رو بهونه کرده...بی تابت شده...دیدنت رو میخواد حتی یه جرعه...
نمیشد بهت اس ام اس بدم ولی خب...خدا رو شکر تونستم بیام پیشت...
"سیــــــد"...دلم ...دلم...دعام کن...دعام کن...
********
مضطرنوشت:**عمار کجاست که مولا بغض های فاطمی اش را در چاه نبارد...؟!
**و چه دردناک است آن که دوستش داری و در قلب توست؛پیش چشمهایت نباشد...
از عاشقانه های مولا علی برای فاطمه اش(س)...
**باز هم بی هوا...هوای ات شدم...
**شهدا العفــــــــو...